صد ترانه امیر، مولف و مترجم: م.م. روجا، بهخط مولف
Hundred Songs of Amir Pazevari by M. M. Roja
اشعار امیر پازواری که بصورت مکتوب یا سینه به سینه به این نسل انتقال پیدا
کردند جمع آوری شده و توسط دکتر منوچهر ستوده و محمد داودی درزی کلایی نوشته شده است.
امیر پازواری معروف به شیخالعجم و امیرالشعرا از شاعران مازندرانی دوران حکومت صفویان است که به زبان مازندرانی شعر میسراییده است. یکی از روایاتی که درمورد اوست این مطلب است که او پس از تصرف
مازندران به دست شاه عباس صفوی به وی پیوست و از شاه القابی دریافت کرد.
پس از مرگ شاه عباس او به پازوار بازگشت و تا آخر عمر در آنجا زیست؛روایتی نیز نقل میکند که وی از ملکالشعرای دربار خیرالنساء بیگم مادر شاهعباس بوده و در پیش از جلوس شاهعباس نیز در دربار صفویه
نقش برجستهای داشته.
از شعرا و عرفای مازندران در پایان سده ی نهم واوایل سده ی دهم از زندگی وی اطلاعات زیادی در دسترس نیست.
اما بنا بر داستانی كه میان مردم بر سر زبانهای می رفته وی مردی ازروستای پازوار بارفروش و در خدمت یكی از محتشمان محلی (حاجی صالح بیك) بود كه به گوهر دختر خواجه خویش دل میبندد و اشعارسوز ناكی برای
او میسراید كه امروزه دو بیتی های امیر درسراسر مازندران خوانده میشود كه همه به گویش طبری سروده شده است.
در این کتاب صد ترانه امیر مازندرانی به فارسی به شعر ترجمه شدهاست.
سرشناسه: امیر پازواری، قرن ق ۹
مشخصات نشر: م. م. روجا، ۱۳۶۹.
مشخصات ظاهری: ۲۲۹ ص.، ۳۵۰ گرم، ۱۶ در ۲۳ در ۲ سانتیمتر
فولکلور مازندران
یادداشت: بالای عنوان: یادی از امیر پازواری.
یادداشت: کتابنامه: ص. ۲۱۹ - ۲۱۸
عنوان دیگر: یادی از امیر پازواری
موضوع: شعر مازندرانی -- قرن ق ۹
موضوع: امیر پازواری، قرن ۹ق. -- شعر
رده بندی کنگره: PIR3269/م243الف8
رده بندی دیویی: 8فا9/41
شماره کتابشناسی ملی: م75 -10278
کتاب را در وبگاه زیر می توانید سفارش دهید:
https://www.mezerah.com//app/module/webproduct/goto/m/m188be4877a8f4ccf
درباره نویسنده:
روجای امیر شناس
سارو حاتمی
استاد محسن مجیدزاده (م.م. روجا) یا بهتر بگویم «روجای امیرشناس مازندران» فرزانهمردی است از تبار خامه بهدستان خستگیناپذیر که بیش از شش دهه زندگی گرانمایهاش را بیدرنگ به پژوهندگی و کنجکاوی در فرهنگ پربار سرزمین کهن مازندران سپری کرده است. او در درازای سالها جستوجو و پژوهش در رشتههای فرهنگ این سرزمین، بسیاری از ناگفتهها و نادانستهها را واکاوی کرد و کوشش جانانهای در زدودن گرد فراموشی از فرهنگ توده مردم این سرزمین نموده است و همچنان نیز بیوقفه و پرتلاش در پی آن است.آنچه از تراوش اندیشه و خامه روجای ما به چاپ رسیده یا در دست چاپ است، ارزشمند، آگاهیبخش و دانشافزا برای فرهنگدوستان و پژوهشگران امروز و آینده بوده و خواهد بود.
استاد محسن مجیدزاده در پانزدهم مرداد هزار و سیصد و شش در آبادی «بنرکلا (بندارکلا)» از توابع شهرستان بابل به دنیا آمد، اجداد پدریاش اصفهانیتبار و به مازندران کوچیده بودند. اجداد مادریاش از چاره گنجافروز بابل بوده که در روزگار قاجاریه از چاره به بنرکلای اوشیب در بابل کوچیده بودند. وی یازده سال از عمرش را در بابل گذرانده و مابقی عمر را در تهران و سایر شهرهای ایران سپری کرد و هماکنون نیز در تهران زندگی میکند، ایشان دیرزمانی است که پیرامون فرهنگ توده مردم مازندران، به ویژه درباره آثار و افکار و احوال امیر پازواری پژوهش میکند و از ایشان کتاب و مقالات متعددی پیرامون امیر پازواری به چاپ رسیده و یا در دست پژوهش و چاپ قرار دارد.
ایشان به این پرسش که چه شد در امیر پازواری چه دیدهاید که عمری را در راه شناخت و شناساندنش سپری کرده و میکنید؟ در آغاز مادرم بود که در من اثر گذاشت تا پیگیر فرهنگ تودهی مردم شدم وقتی کمی بزرگتر شدم، او سرودههای امیر پازواری و نجما رعنا را روی گهواره فرزندان دیگر میخواند و مرا تحت تأثیر لحن سوزناکش قرار داده بود در نتیجه من در سال ۱۳۲۲ (شانزده سالگی) به روستاها و آبادیها و کوه و کمرهای مازندران برای بازیافتن افکار و اشعار امیر پازواری حرکت کردم، در تعقیب سرودههای امیر به هر جا و هر گوشهی سری میزدم و سرودهها را گردآوری میکردم.
وی در روزگار حکومت پهلوی دوم از آنجا که مخالف حکومت سلطنتی بود، صدمات زیادی از دستگاه پهلوی خورد تا این که آن زمان مجبور شد نام مخفف (م.م. روجا) را انتخاب کند که مخفی باشد، که روج یا روجا به معنای روشنایی است. استاد مجیدزاده قریحهای خوش و دستی توانا در سرایش شعر هم دارد و به ویژه در برگردان اشعار امیر پازواری به پارسی کوشش فراوان داشتند و به زیبایی، بسیاری از این ترانهها را به پارسی برگرداندند. این دوبیتی از آن نمونه است:
ته چیره به خوبی گل آتشینه دهون حلقهی میم و لو انگبینه
چرخ فلک ته خرمنِ خوشه چینه من شومه تش دله، اگر دونم تش اینه
برگردان:
چهرهات ای نگار من، چون گل آتش بود حلقهی میم آن دهان، لبت چو انگبین بود
چرخ فلک زخرمن زلف تو خوشهچین بود خویش در آتش افکنم، آتش اگر که این بود
م.م. روجا، همچنین در خوشنویسی نیز صاحب مهارت و استادند و خوشنویسی بسیاری از سرودهها و نوشتههایی که از ایشان در کتابها و مقالات به چاپ رسیده اثر خودشان است.
سایت رسمی استاد محسن مجیدزاده (م.م.روجا)