A Part ofthe Intellectual Movement in Iran: A Historical-Analytical Study of the Iranian Writers Association by Massoud Noghrehkar
بخشی از تاریخ جنبش روشنفکری ایران( ۵ جلد) – بررسی تاریخی – تحلیلی کانون نویسندگان ایران و کانون نویسندگان ایران در تبعید، نوشته: مسعود نقره کار
۵ جلد، نشر باران، سوئد، سال ۲۰۰۲
– جلد اول : دوره اول فعالیت کانون ، سال ۱۳۴۵ تا ۱۳۴۹
– جلد دوم : دوره دوم فعالت کانون، سال ۱۳۵۵ تا ۱۳۶۰
– جلدسوم: دوره سوم فعالیت کانون ، ۱۳۶۷ تا ۱۳۸۰
– جلد چهارم: کانون نویسندگان ایران در تبعید و انجمن قلم ایران در تبعید
– جلد پنجم: مصاحبه با اعضاء کانون نویسندگان
نویسنده: نقره كار، مسعود
شابک: 91-88297-61-6
نوع جلد: زركوب
ناشر: نشر باران
تعداد صفحات: ۳۲۸۰
تعداد جلد: 5
سال چاپ: ۱۳۸۱
سایز کتاب: رقعی
ویرایش: اول
مکان: استكهلم
وزن: ۵ کیلوگرم
درباره ی بخشی از تاریخ جنبش روشنفکری ایران
ملیحه تیره گل
این مجموعه (بخشی از تاریخ جنبش روشنفکری ایران)، چنان که بر جلد کتاب های پنجگانه ی آن نوشته شده، قرار است بررسی تاریخی/ تحلیلی کانون نویسندگان ایران باشد. مسعود نقره کار برای تدوین این دوره ی پنج جلدی، قریب ده سال به گردآوری مآخذ، گفت وگو با نویسندگان درگیر در جریانات تشکیل کانون، و مطالعه و بررسی مدارک تاریخی، مشغول بوده است، و با این که خود در پیشگفتار کتاب چندبار به ناکامل بودن و کاستی های احتمالی آن اشاره می کند، فرآورده ی یک دهه کوشش و مطالعه و صرف وقت، یعنی گردآوری اجزاء پدیده ای که وجود داشت، اما از نظر تحقیق و پژوهش، قابل مراجعه نبود، حتا اگر کاستی هایی هم داشته باشد، باز کاری کارستان است. می گوئیم: "اگر" زیرا که خواندن و بررسی این اثر سه هزار صفحه ای، زمان بیشتر و مکان گسترده تری برای نگارش یک نقد همه جانبه را طلب می کند.
جلد اول کتاب، پس از یک بازنگری فشرده از فرهنگ و هنر ایران در دوران معاصر، به زمینه های سیاسی، اجتماعی، و فرهنگی شکل گیری کانون نویسندگان ایران، چگونگی شکل گیری آن، اساسنامه ی کانون، و فعالیت های دوره ی نخست کانون (۱۳۴۵ تا ۱۳۴۹)، اختصاص دارد که به همراه حدود ۲۰۰ صفحه سند و عکس، به چاپ رسیده است.
جلد دوم کتاب، پس از مرور رویدادهای مربوط به نشر کتاب و امور نوشتاری از سال تعطیل شدن کانون، رویداد شب های شعر گوته، انقلاب بهمن ۵۷، شکل گیری دوره ی دوم کانون نویسندگان (۱۳۵۵ تا ۱۳۶۰)، فعالیت ها، انشعاب در کانون و نقش حزب توده در آن، شکل گیری "شورای نویسندگان و هنرمندان ایران"، و دیدگاه ها و جمعبندی ها، اسناد و عکس ها را شامل می شود.
جلد سوم، بحث های مربوط به چگونگی آغاز فعالیت مجدد و علنی کانون نویسندگان و رویدادهای مربوط به آن (دوره ی سوم، ۱۳۶۷ تا ۱۳۸۰) را همراه با اسناد و عکس ها، در بر دارد.
جلد چهارم، مربوط به تأسیس "کانون نویسندگان ایران در تبعید" (۱۳۶۱/ ۱۹۸۲ میلادی) است" که شامل چگونگی روند شکل گیری، فعالیت ها، بازتاب های این کانون نسبت به فعالیت های و دیدگاه های کانون در درون مرز، و رابطه ی کانون با "انجمن قلم ایران" می شود. این جلد از کتاب نیز تعداد زیادی اطلاعیه، اعلامیه، و بیانیه ی کانون نویسندگان ایران در تبعید را به همراه عکسهایی از اعضا و هیئت های دبیران کانون در طی دوره های گذشته، به چاپ رسانیده است.
جلد پنجم، مصاحبه های مسعود نقرهکار است با اعضای دوران متفاوت کانون نویسندگان، که اکثر آنان هم اکنون در برون مرزهای ایران زیست می کنند، و برخی از آنان در حال حاضر "عضو کانون نویسندگان در تبعید نیستند.
چنان که گفته شد، اهمیت این اثر سوای کاستی های احتمالی در ساختار یا محتوای آن بیش از آن است که به این معرفی مختصر بسنده شود. زیرا با همه ی زحماتی که دکتر نقره کار برای تدوین آن، و نشرباران در انتشار آن متحمل شده اند، سکوت درباره ی کاستی های احتمالی این اثر، می تواند به تحریف تاریخ منجر شود، و یا نادیده گرفتن نقاط درخشان کار، می تواند به دلسردی مؤلفانی که سالیان سال بر روی یک موضوع پژوهش می کنند، بیانجامد.
اما در هر حال، حضور این اثر تاریخی، در ساحت تاریخ فرهنگ ایران، و به ویژه، تاریخ روشنفکری ایران معاصر، رویدادی فرخنده است؛ زیرا که این مجموعه، به منزله ی آئینه ای است در برابر تلاش های پیگیر اهل قلم، در رویارویی های گاه خونین، با پدیده های سأنسور و دیکتاتوری در هر دو رژیم، و در عینحال، کشمکش هایی را باز می تاباند که نویسندگان ما، در راه نهادینه کردن گوهر دموکراسی، با خود و با یکدیگر داشته اند. (از هفته نامه ی ایرانشهر/ ۱۳۸۱)
نگاهی به: بخشی از تاریخ جنبش روشنفکری ایران
بتول عزیزپور
آنچنان که از عنوان کتاب برمیآید، این بررسی 3281 صفحهای، به روایت دکتر مسعود نقرهکار میتواند بخشی از تاریخ جنبش روشنفکری ایران باشد. نویسنده در سرآغاز پژوهش خود مینویسد: “این پژوهش ناقص ادای وظیفهای است نسبت به تشکل یا “نهادی” که یکی از انگشت شمار تشکلهای صنفی و “دموکراتیک” آزادی خواه و موفق جامعهمان است… بیتردید این پژوهش دارای ضعفها و لغزشهایی خواهد بود…”.
پژوهشگرِ “بخشی از تاریخ جنبش روشنفکری ایران” به گفتة خود پزشکی است در شهرکی پرت و دورافتاده در آمریکا با کمترین امکانات دستیابی به منابع برای تدوین تاریخش، که مدتِ دهسال از وقت خود را صرف گردآوری مدارک و اسناد و دیگر منابع این کتاب کرده است. حاصل تلاش او کتاب پرحجم و خواندنی حاضر است.
این نوشته کوتاه بر آن نیست تا به سنجش تاریخی این اثر و چگونگی تاریخنگاری و تحلیل مسعود نقرهکار از جنبش روشنفکری و کانون نویسندگان ایران بپردازد، چرا که در این صورت، هم به زمان بیشتری نیازمند است و هم به صفحاتی بسیار بیش از این، که طبعاً از توانائی این ستون بیرون است. پس کوشش خواهد شد، برپایة بضاعت اندک امکانات، درنگی بر موضوعهای متنوع این کتاب پنج جلدی داشته باشد.
جلد نخست کتاب شامل پیشگفتاری است که در آن “ردیابی جنبشهای اعتراضی” در ایران و “نقطة عزیمت و مبنای آنچه جنبش روشنفکری ایران” خوانده میشود را به “اوایل و اواسط” عصر قاجار نسبت میدهد که “طیف گستردهای را شامل میشوند”. این طیف با سیدجمالالدین اسدآبادی آغاز میشود و به مستشارالدوله و … پایان میگیرد. [شایان یادآوری است که کسان نامبرده در این طیف و جنبش اعتراضی آنها که به انقلاب مشروطه انجامید، همگی به دورة پنجاهسالة سلطنت ناصرالدینشاه و پس از او مربوط میشوند].
پس از آن، نویسنده به گونهای نامتناوب و پراکنده به روی کارآمدن رضاشاه، شکلگیری احزاب و گروههای سیاسی، نهادهای تخریب و سرکوب چون نهادِ مذهب و نهادِ پادشاهی، واقعه خرداد 1342 به رهبری خمینی روحانی آشتیناپذیر (!!)، فشار بر جنبش روشنفکری و “لائیک”، فعالیت علنی کانون نویسندگان در سال 1346 و تعطیلی آن در سال 1349 میپردازد. در این جلد، گفتاری هم با عنوان “مختصری دربارة فرهنگ وهنر” آمده است. همچنین عکسها و اسنادی از هردو دورة فعالیت کانون نویسندگان ایران.
جلد دوم در برگیرندة چگونگی فعالیت دوبارة کانون نویسندگان (1360 – 1355)، ده شب شعر و سخن (1356)، انشعاب در کانون نویسندگان ایران و اخراج و جدایی اعضاء و هواداران حزب توده از این کانون، شکلگیری شورای نویسندگان (مرکب از اعضای اخراجی و جداشده) و عکسها و اسناد فراوان است.
جلد سوم به فعالیتهای دورة سوم کانون نویسندگان ایران (1380-1367)، قتلهای زنجیرهای، زمینههای سیاسی – اجتماعی – فرهنگی آغاز فعالیت و … میپردازد همراه با پیوستها، اسناد و عکسها.
جلد چهارم از “مختصری دربارة تبعید و مهاجرت”، “فعالیتهای کانون نویسندگان ایران “در تبعید””، “دیدگاهها و انتقادها بر کانون نویسندگان ایران “در تبعید”” و … میگوید با عکسها و اسناد ضمیمه شده.
و سرانجام به جلد پنجم کتاب میرسیم که دربرگیرندة گفتگوهای دکتر نقرهکار با شماری از پایهگذاران کانون نویسندگان در دورهها گوناگون فعالیت این کانون است. در این گفت و شنود و اظهارنظرها، خواننده گاه با تناقضگوییهایی حیرتانگیز در سخنان برخی از پایهگذاران کانون نویسندگان ایران، به ویژه در مورد چگونگی شکلگیری آن روبرو میشود که خالی از عبرت نیست.
روایت مسعود نقرهکار از جنبش روشنفکری ایران و کانون نویسندگان، شاید نخستین بررسی همهسویه از چگونگی شکلگیری این جنبش باشد. کتابهای پنجگانة او به شیوهای گسترده و انبوه (از تفسیر و تحلیل مؤلف تا جمعآوری اسناد پرشمار و گفتگو با کسانی که به نحوی در شکلگیری کانون نویسندگان در سه – چهار دهة گذشته نقش داشتهاند) به دورههای گوناگونِ جنبش فکری ایرانیان در یکصدوپنجاه سال گذشته میپردازد. چنانچه خوانندة تاریخِ نقرهکار از غلطهای چشمگیر چاپی و آشفتگی در طبقه بندی اسناد و موضوعها، چشم بپوشد، بیگمان کتاب او نخستین منبع تدوین شدة شایستة مراجعه در تاریخ جنبش روشنفکری ایران و کانون نویسندگان خواهد بود. به ویژه که جمعآوری اسناد و مدارک یک نهاد از هم پاشیدة نامتمرکز و پراکنده در سراسر جهان و هم بخشِ بزرگی از آن که در ایران اسلامی بسر میبرد، کار آسانی نیست، آنهم در شرایط توانفرسای برون مرزی و تنگبینی شگفتانگیز افرادی از اعضای این نهاد (در بیرون از کشور) که چنانچه اسناد و مدارکی از دورههای گذشته را در اختیار داشته باشند، با خسّت تمام آن را پنهان میکنند تا دستٍ پژوهشگران از دسترسی به آن کوتاه بماند. باری…
اسناد و مدارک و گفتگوهای فراهم آمده در کتاب به درستی نشان میدهد که چگونه گاه تاریخ، در گویشهای ویژه، اندک اندک از حیطة خود دور میشود و یا به حوزة ایدهئولوژی میگذارد. چنانکه در پیشگفتار کتاب آمده است، نخستین پرسشی که برای خواننده پیش میآید میتواند چنین باشد: آیا جنبش روشنفکری ایران دارای مضمونی تاریخی است؟ و اگر پاسخ آری است، آیا این مضمون تنها با ذهنیتایدهئولوژیک سزاوار تعریف و تبیین است؟ از آنجا که ایدهئولوژیها از پرمایهترین تا دونپایهترین، همه، به طور ماهوی مطلقگرا و انحصار طلب هستند، در این چارچوب، چگونه روشنفکر که مدعی کثرتگرایی است توان و فرصت مقابله با انحصارگرایی و شکستن دیوار آهنین آن را خواهد یافت. گذشته از این، در تشکل روشنفکری ایران مانند دیگر نهادهای مدنی این سرزمین، هیچگونه مرزی برای تقسیم وظایف موجود نیست. و روشنفکران بنا بر اسناد موجود همیشه بیرون از جایگاه خود عمل کردهاند و از افقهای دیگری جز اندیشهورزی، فرهنگسازی و خلاقیت هنری سردرآوردهاند. به سخن دیگر، به آزمون هرچیز جز پیشة خود روی آوردهاند و در نهایت نقش آنها تا میزانِ گرهگشا و گرهزنِ مسائل سیاسی کاهش یافته است و سرانجام در بهترین شکل، به ناجی امور سیاسی ارتقاء یافتهاند. پرسشی که در این میان بیپاسخ میماند این است: چگونه میتوان میان یک نویسنده و روشنفکر با یک فعال سیاسی تمام وقت تفاوت گذاشت؟ حدود وظایف هریک در کجاست؟
و بازهم بنا بر مدارک و اسناد که بخشی از آنها در این کتاب آمده است میتوان به این نکته به روشنی پیبرد که نزدیک به همیشه، ترکیب بیشتر اعضای رهبری کانون نویسندگان ایران متشکل از افراد سیاسی، با استعدادی زیر متوسط نویسندگی بوده است؛ که البته تواناییهایشان در سیاست هم، میتوانست همسنگ نویسندگیشان بوده باشد.
این نویسندگان بنا بر خصلت سیاسیشان، از آنجا که نفوذ کلام خود را به یک قلمرو محدود نمیکردند، و اگر بر این همه، تعهدات ایدهئولوژیکی و منزلتی که این تعهدات در جّوِ مدیاتیزه (Mediatise) برای آنها به بار میآورد را هم بیافزائیم، میبینیم که تمام این ابزار، پهنة نفوذی مرزناپذیری را برای آنها فراهم میکرد تا همیشه کفة ترازو به سودِ گروههای سیاسی که بدانها وابسته بودند سنگین شود و نه در جهت توسعه یک جنبش مستقل روشنفکری، که به راستی، به سکوی پرتاب نامآوری آنها تبدیل شده بود. و سرانجام چرخشها و اشتباهات گروههای سیاسی که این نویسندگان نمایندگی آنها را در کانون نویسندگان ایران عهدهدار بودند از یکسو، و نرمشپذیری اعضای غیر وابسته و مستقل در برابرگرایشهای متنوع سیاسی درون کانون (و گاه همخوانی اینان با آنان) از سوی دیگر، ناگزیر کانون نویسندگان ایران را در جایگاه روشنفکری خود به انزوای کامل کشانید.
نویسندگان و شاعران پس از برگزاری شبهای شعر و سخن در مهرماه 1356، روشنفکر سالاری را با مردم سالاری اشتباه گرفتند، بدون آنکه توانایی به کارگیری خردمندانه از نیروهائی را که به آنها روی میآوردند، داشته باشند. در این بین، تا آنجا که امکان داشت ذهن مردم از توهمات گوناگون سیاسی انباشته میشد و روشنفکران به نام و نقش آنها در صحنههای بیشمار اجتماعی – سیاسی شرکت میکردند. و این برای نخستین بار طی یکصد سال گذشته نبود که ناخود سامانی رفتاری روشنفکران ایرانی به نمایش درمیآمد. پیشترهم بود. و بازهم پیشتر از آن، در جنبش مشروطه. این همه را به چه پدیدهای میتوان نسبت داد؟ شاید بتوان گفت که عنصر حماسه ( Epopee) همیشه بخش بزرگی از درونة ذهنی روشنفکر ایران را در گرو خود داشته است. به سخن دیگر، حماسه گرایی جزئی از ذهنیت او شده است؛ تا با حقانیت بخشیدن به نقش پیشگامی (قهرمانی) برای خود، بتواند نماینده و نمایانگر رویدادها، منشها و کنشهای قومی زمانة خود باشد، و در ذهنیت گرائی تا آنجا پیش برود که عنصر قهرمانی جزء جدایی ناپذیر فضیلت اخلاقی او به حساب آید، بدون اینکه عوامل بیرونی و عینی در تحقق بخشیدن به این نقش واقعاً موجود باشند. اینچنین گفتمان روشنفکری در ساختار ایرانی آن به مبحثی مجرد ودرون تهی تبدیل میشود که دارای هیچگونه تعینّی نیست. چرا که حتی خدایان متکثر یونان باستان هم زندگیشان بر پایة رویدادهای بیرونی شکل میگرفت و سرشت و سرنوشتی همانند انسانها داشتند.
مرور کتاب نقرهکار پرسش دیگری را هم پیش رو میگذارد: آیا روشنفکران ایرانی آفرینندة یک جنبش فکری با درونمایهای متناسب با شرایط اجتماعی – فرهنگی – سیاسی زمان خود بودهاند؟ و آیا این جنبش تأثیری کارآ بر روندٍ رویدادهای صدسالة گذشته داشته است؟ و اگر چنین است انگیزه آن خلاق و مبتنی بر اصول ضروریات واقعاً موجود بوده است؟ بنا بر انبوه اسناد گوناگون در این کتاب جنبش روشنفکری و در سرِ آن کانون نویسندگان ایران بیشترین سالهای عمر خود را در میدان نبرد ایدهئولوژیهای رنگارنگ بسر آورده است، وحتی در موارد استثنائی، درجائی که تصور خدشهای در تعادل نیروهای درون کانون نویسندگان به وجود میآمد، طرفین دعوا حاضر بودند اصول مشترککانون که همان اساسنامة آن باشد، را، به آسودگی زیر پا بگذارند و از آن بگذرند (ماجرای برگزاری شبهای شعر در سال 1358 و اعتراض تودهایهای درون کانون به این حرکت فرهنگی میتواند بهترین شاهدٍ تنشهای آیدئولوژیکی درون کانون نویسندگان ایران باشد).
بدین گونه رویکرد به آزادیخواهی که هستة نخستین گردِ آمدنِ جمع کانونیان بود هرکجا که لازم میآمد به باد ناسزا گرفته میشد و همبستگی جنبش مستقل روشنفکران که بر حول یک محور مشترک استوار بود اندک اندک پاره پاره و دور ریخته میشد. در واپسین دورة فعالیت کانون نویسندگان به دلیل حضور همیشگی عناصر تمام وقت سیاسی، کانون از اقتدارگرایی سیاسی بهره بالایی دارد و تنشها هنگامی به اوج میرسد که گروهبندی نویسندگان و شاعران نه بر مبنای توسعه کار ادبی – فرهنگی که بر پایة “ایسم”های بیشمار ایدهئولوژیکی در درون کانون متشکل میشود. چنین است که اعضای کانون نویسندگان زبان مشترک صنفی را فراموش میکنند و خانة آنها به میعادگاه “فرقههای جنگاور” و “انجمن بحثهای داغ” تبدیل میشود. در این میان گفتمانها از مقیاس مشترک برخوردار نیستند و هرکجا عضوی سخن از وظایف صنفی کانون به میان میآورد به اتهام لیبرال و خرده بورژوا و … محکوم به خاموشی میشود. و سخن آخر اینکه رابطه انداموار (Organique) روشنفکران ایرانی با خواستهای سیاسی و پیوند حیاتی آنها با این خواستهها و وابستگی تام و تمام این رابطه بهم دیگر، که کاهشِ کوچکترین جزء آن به دگرگونی ماهیت این رابطه میانجامد و هویت به دست آمده برای آنها را پایمال و نابود میکند، هیچگاه زمینهای را فراهم نیاورد که آنها از کیش شخصیت فاصله بگیرند و به جای تٍنُر (Tenor) سیاسی بودن واقعاً به حرفة اصلی خود یعنی اندیشه ورزی و فرهنگ آفرینی بپردازند و دست کم یکبار و برای همیشه به خانه تکانی رمانتیسم کرداری خود در جامعهای که دقیقاًبه دلیل کمبود اندیشه ورزان از چاله در میآید تا در چاه بیفتد، نقطة پایان بگذارند و قادر باشند چندگونگی (Diversite) را که اگرچه مجموعهای از عناصر متفاوت است، اما به هیچ روی اجتماع آنها ناممکن نیست را به تقابل (Oppose) و ضدیت تبدیل نکنند.
باشد که روزی، تاریخِ جنبش مستقل روشنفکری حیطة ایدهئولوژی را ترک کند و اندک اندک به سرزمین بیحب و بغض خود گام بگذارد.
بتول عزیزپور
http://news.gooya.com/2003/06/۲۷/۲۷۰۶-h-17.php
ملیحه تیره گل
http://asre-nou.net/1381/esfand/9/m-nogrekar.html
کتاب را می توانید در آدرس زیر سفارش دهید:
https://www.mezerah.com//app/module/webproduct/goto/m/me79514dc7126ef2e
مسعود نقره کار (پزشک) متولد ۱۳۳۲ تهران است. او از سال ۱۳۴۷ کوشش های نوشتاری خود را شروع کرد و با چاپ مقالات ادبی، اجتماعی و نیز سیاسی در ایران و نیز خارج از ایران به عنوان نویسنده ای پرکار و جدی به کار پرداخته است. از جمله کارهای او می توان به رمان بچه های اعماق، و پنجره کوچک سلول من، از سرزمین تلخ، بسوزان عشق (مجموعه داستانها و یادداشتهای تبعید)، مجموعه ۵ جلدی بخشی از تاریخ جنبش روشنفکری ایران، بررسی تاریخی و تحلیلی کانون نویسندگان ایران در تبعید، واپسین نامه ها (نامه های تیرباران شده ها)، روایت دو قتل سیاسی (۱۳۶۹)، و نیز مقاله های بسیاری در سایت های اینترنتی و نشریات چاپی اشاره کرد. دکتر نقره کار پیش از ترک ایران در عرصه علمی – پزشکی همچنین کتاب و مقاله نوشته است. او در زمینه مطبوعاتی نیز همکاری هایی داشته است که از جمله می توان به همکاری ایشان با نشریه آرش به عنوان یکی از بانیان و پایه گذاران آن (تا شماره دهم) و نیز چاپ شهروند در فلوریدا (۲۰۰۶ -۲۰۰۵) اشاره کرد.